۳۰
دنبال کننده
دنبال کننده
۲
کل رویدادها
کل رویدادها
وقتی که خیلی بچه بودم و میدیدم خونه ما غمگینه و خونه همسایه مون شاد، دلم میخواست مثل پرین یه کالسکه داشتم یا مثل هاکل برفین یه کلک، که سوار شیم و بریم برسیم به یه سرزمینی که همه توش شاد هستن. بزرگ که شدم به این فکر افتادم که خودم این سرزمین رو بسازم سرزمینی که توش همه ی آدم ها باید خوشهال باشن، و مشکل یه نفر، مشکل همه باشه و کل اهالی برای حل اون مش...