فرانسواتروفو در جایی گفته: هر که سینما را دوست دارد زندگی را دوست ندارد. این سخن از سوی یکی از بزرگان سینما، برای من که معنای زندگی را در سینما میجستم و می جویم، هم غریب بود و هم آشنا! اگر با نیچه همدل باشیم که میگوید: معنای زندگی در آفرینشگری انسان حاصل میشود، شاید فایدهمند باشد سخن تورفو را اینگونه تعبیر کرد که: با سینما میتوان بر بخشی از بی معنایی زندگی معاصر فائق شد!
سلسله نشستهای “از به سینما” در همین راستا برگزار میشود؛ بررسی سینمای ایران و جهان: از بیمعنایی به معنای سینما. بررسی و تحلیل فیلمهایی که آوردهای دارند برای معنابخشی،آفرینشگری، بهتر زیستن و اخلاقی همراه هم بودن. سینما به مثابه ابزاری جهت دوری از رنج چرا که لذت ناب واهی است و به گفته شوپنهاور فیلسوف آلمانی لذت یعنی دوری جستن از رنج! در سینما میتوان به معنایی دست یافت که همچون موسیقی، نقاشی، مجسمهسازی و بقیه هنرها به دنیای دیونیزوسی وارد شد و طربوار بخشی از رنجهای دنیای آپولونی را تاب آورد و چه بسا که سینما جمع تمامی هنرهاست!
چشمه؛
فیلمی زیبا و شاعرانه که در زمان نمایش غریب افتاد!
فیلم چشمه به کارگردانی آربی آوانسیان در سال 1348 ساخته شد. این فیلم اقتباس آزادی از یک اثر ادبی جدی ( رمان چشمه، نوشته مگردیچ آرمن) است با بیانی تغزلی و نیز کاربرد ریتمی آرام و متناسب که نشان از این دارد: چشمه فیلمی است متفاوت از کارگردانی متفاوت و با وجود آنکه مهجور ماند اما جای خود را در میان آثار موج نو ی سینمای ایران حفظ کرد.
بازیگران: پرویز پورحسینی، آرمان، مهتاج نجومی، جمشید مشایخی، فرامرز صدیقی